معرفی کتاب «دشواری مبارک»، روایت دشواری و برکت در سایه مقاومت
به قلم سمانه اعتمادی جم
«دشواری مبارک»، نگاشتهی خانم فائضه غفارحدادی و منتشرشده توسط انتشارات سوره مهر در سال ۱۴۰۳، روایتی تکاندهنده و مستند از یکی از هولناکترین جنایتهای جنگی تاریخ معاصر است که با نگاهی انسانی، استقامت و ایمان زنان لبنانی را در برابر فاجعهای بیرحمانه به تصویر میکشد. این کتاب، نهتنها سندی تاریخی از جنایت رژیم صهیونیستی در انفجار پیجرها در لبنان و سوریه است، بلکه آیینهای از صبر و امید خانوادههایی است که بار این مصیبت را به دوش کشیدند. خانم غفارحدادی، نویسندهای که پیشتر در آثاری چون «دورت بگردم» و «دهکده خاک بر سر» توانایی خود را در روایتهای انسانی نشان داده، در این اثر با تکیه بر مصاحبههای واقعی، صدای زنان لبنانی را به مخاطب ایرانی میرساند. ماجرا به شهریور ۱۴۰۳ بازمیگردد، زمانی که رژیم صهیونیستی در عملیاتی تروریستی، بیش از چهار هزار دستگاه پیجر را بهطور همزمان در لبنان و سوریه منفجر کرد. این وسیلهی ساده، که حزبالله لبنان برای ارتباطات امن و دور از رهگیری دیجیتال دشمن استفاده میکرد، به ابزاری مرگبار بدل شد و هزاران نفر از نیروهای مقاومت را، بهویژه از ناحیهی دست و چشم، مجروح کرد. این فاجعه، که به «عملیات تلافی» معروف شد، زندگیهای بیشماری را دگرگون کرد و یکی از بیرحمانهترین جنایتهای سایبری تاریخ را رقم زد. خانم غفارحدادی با استناد به مصاحبههای میدانی با حدود چهل نفر از خانوادههای مجروحان که برای درمان به ایران آمده بودند، این جنایت را از منظری انسانی روایت میکند. او نشان میدهد چگونه یک ابزار روزمره، که برای حفظ امنیت طراحی شده بود، به نمادی از خیانت و ویرانی تبدیل شد و مردمی را که در خانه، بازار یا بستر استراحت بودند، قربانی کرد. قلب تپندهی «دشواری مبارک»، روایت زنان لبنانی است که در سایهی این فاجعه، محکوم به صبر و استقامت شدند. این زنان(مادران، همسران و خواهران مجروحان) قهرمانان خاموشی هستند که با ایمان و محبت، زندگی را در میان اندوه بازسازی کردند. خانم غفارحدادی با نثری صمیمی و عاطفی، قصههای این زنان را از لحظهی شنیدن خبر انفجار تا روزهای دشوار درمان در بیمارستانهای ایران روایت میکند. این روایتها، که از دل گفتوگوهای واقعی برآمدهاند، خواننده را به همدلی عمیق وامیدارند. نویسنده با ظرافت، از کلیشههای جنسیتی دوری کرده و این زنان را بهعنوان ستونهای استوار مقاومت نشان میدهد. آنها، که بار مسئولیت خانواده را در نبود عزیزانشان به دوش کشیدند، با توکل به خدا و محبت به فرزندان و همسرانشان، امید را در دلهای شکسته زنده نگه داشتند. هر روایت، گواهی است بر اینکه چگونه ایمان میتواند در برابر وحشیانهترین ظلمها، چراغ زندگی را فروزان نگه دارد. نویسنده با زبانی روان و سرشار از احساس، خواننده را به عمق درد و امید این خانوادهها میبرد. کتاب در فصلهای کوتاه و مستقل سازماندهی شده، هر فصل به روایت یکی از خانوادهها یا جنبهای از فاجعه اختصاص دارد. این ساختار، خواندن را برای مخاطب عام آسان میکند و هر داستان را به تجربهای مستقل و تأثیرگذار تبدیل میسازد. در برشی از کتاب میخوانیم: «خواندن این کتاب میتواند به غایت دشوار باشد. ممکن است نتوانید روایتی هولناک را تمام کنید یا مجبور شوید یکی یکی دستمالهای جعبهی کنار دستتان را با اشک و فین خیس کنید یا پوست لبهایتان را بجوید. ولی باور کنید به همان اندازه که دشوار است، مبارک است؛ حتی ضروری است.» این نقلقول، که عنوان کتاب را توضیح میدهد، خواننده را به چالشی عاطفی دعوت میکند: مواجهه با دردی عمیق، اما دریافت برکتی معنوی از شناخت ایمان و استقامت. این عبارت، نهتنها به سختی خواندن روایتهای فاجعه اشاره دارد، بلکه به ارزش والای همدلی و آگاهی از رنج دیگران تأکید میکند. از منظر تاریخی، «دشواری مبارک» سندی مهم و مستند از یکی از پیچیدهترین جنایتهای سایبری رژیم صهیونیستی است. انفجار پیجرها، بخشی از استراتژی پنهان دشمن برای تضعیف مقاومت بود که با استفاده از فناوری، مرزهای اخلاقی را درنوردید. خانم غفارحدادی با تکیه بر مصاحبهها، تأثیرات جسمی و روانی این فاجعه را بر خانوادهها نشان میدهد: از زخمهای دائمی بر جسم مجروحان تا نگرانیهای عمیق مادران و همسران برای آیندهی فرزندانشان. این کتاب، با ثبت دقیق این رویداد، به حفظ حافظهی تاریخی مقاومت کمک میکند و خواننده را با واقعیتی روبهرو میسازد که در رسانههای جریان اصلی کمتر بازتاب یافته است. نویسنده با شرح جزئیات مصاحبهها، نشان میدهد چگونه این جنایت، نهتنها نیروهای مقاومت، بلکه زندگیهای روزمرهی غیرنظامیان را هدف قرار داد. پیجرهایی که برای ارتباط سریع و امن طراحی شده بودند، ناگهان به ابزاری برای ویرانی تبدیل شدند و این خیانت، عمق بیرحمی دشمن را آشکار کرد.
نقش ایران در درمان مجروحان، یکی از جنبههای برجستهی این کتاب است. بیمارستانهای ایرانی، که به پناهگاهی امن برای قربانیان این فاجعه بدل شدند، نمادی از همبستگی اسلامی و انسانی هستند. خانم غفارحدادی با دقت، روایتهایی از حضور خانوادههای لبنانی در ایران را ثبت کرده و نشان میدهد چگونه این همدلی، به آنها امید و آرامش بخشید. این بخش از کتاب، نهتنها به بُعد دیپلماتیک و فرهنگی مقاومت اشاره دارد، بلکه پیوند عمیق میان ملتهای ایران و لبنان را برجسته میکند. خانوادههایی که در غربت، با حمایت کادر درمان ایرانی روبهرو شدند، در روایتهایشان از این تجربه بهعنوان نقطهی عطفی در مسیر بهبود یاد میکنند. این همبستگی، کتاب را به اثری فراتر از یک روایت جنگی تبدیل میکند و آن را به سندی از اتحاد در برابر ظلم ارتقا میدهد. خانم غفارحدادی، در «دشواری مبارک» از سبک روایت شفاهی بهره برده که ریشه در سنتهای ایرانی-اسلامی دارد. او با مصاحبههای دقیق و میدانی، صدای واقعی زنان لبنانی را به مخاطب ایرانی میرساند. این اثر، که بخشی از مجموعهی روایتهای مقاومت انتشارات سوره مهر است، به حفظ حافظهی تاریخی و تقویت فرهنگ جهاد تبیین اختصاص دارد. نثر ساده اما تأثیرگذار نویسنده، با نقلقولهای مستقیم از مصاحبهشوندگان، اصالت روایتها را حفظ کرده و از کلیشههای حماسی رایج در ادبیات جنگی دوری میکند. این سبک، کتاب را برای مخاطبان عام و حرفهای جذاب میسازد و خواننده را با واقعیتی ملموس روبهرو میکند: فاجعهای که در لحظههای روزمره رخ داد و زندگیها را زیرورو کرد. از دیدگاه ادبی، «دشواری مبارک» در ژانر روایتهای مستند جای میگیرد و ادامهدهندهی مسیری است که نویسندگان ایرانی در ادبیات مقاومت پیمودهاند. خانم غفارحدادی، با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره(از لحظهی انفجار تا اضطرابهای درمان) خواننده را به عمق تجربههای این زنان میبرد. فصلهای کوتاه کتاب، که هر یک به روایتی مستقل اختصاص دارد، امکان تأمل عمیق را فراهم میکند. این ساختار، همراه با نقلقولهای واقعی، به کتاب اعتباری مستند میبخشد و آن را به اثری ماندگار در ادبیات مقاومت تبدیل میکند. «دشواری مبارک» تجربهای دوگانه است: دشوار به دلیل مواجهه با واقعیتی تلخ و دردناک، و مبارک به دلیل الهام از ایمان، صبر و همبستگی. این اثر، با حدود ۲۰۰ صفحه، خواننده را به تأمل در معنای استقامت در برابر ظلم دعوت میکند و یادآوری میکند که از دل هر فاجعهای، نوری از امید میتواند برآید. برای علاقهمندان به ادبیات مقاومت و روایتهای مستند و انسانی، این کتاب گنجی است که هم قلب را به درد میآورد و هم روح را جلا میدهد.
دیدگاهتان را بنویسید