معرفی کتاب «الی»، سفرنامۀ کشور لبنان
به قلم سیده اعظمالشریعه موسوی
سفر به لبنان همیشه یکی از فانتزیهایم بوده و هست. در سفرهای زیارتی هر وقت کاروانهای لبنانی را میبینم با آن پارچههای زرد سهگوش که روی شانههایشان انداختهاند و اسم کاروان و شماره تماس مدیر کاروان روی آن نوشتهشده است؛ با آن مانتوهای بلند مشکی عربی و مدلهای خاص بستن روسری. هرطورشده خودم را به آنها میرسانم و شروع به صحبت میکنم ولو با ایماواشاره.
حالا که دست ما کوتاه و خرما بر نخیل، با خواندن کتابهایی که درباره لبنان هست خودم را در آن فضا تصور میکنم و به فانتزی ذهنم جان میبخشم.
یکی از کتابهایی که در این مورد خیلی به دلم نشست کتاب «إلی» نوشتهی خانم فائضه غفارحدادی است. این کتاب از آن سفرنامههایی است که فراتر از یک روایت سادهی سفر رفتن و برگشتن است، بلکه تجربهای زیسته و عمیق را پیش روی خواننده میگذارد. همین ویژگی کتاب را از بسیاری سفرنامههای دیگر متمایز میسازد. مخاطب نهفقط با مکانها و موقعیتها، بلکه با احساسات، ثبت لحظهها و نگاه انسانی نویسنده همراه میشود.
تجربهای که در آن لبنانِ امروز، سایههای دائمی جنگ، خاطرات تلخوشیرین مقاومت و تضاد میان امنیت و احساس امنیت درهمتنیده میشوند تا تصویری زنده، واقعی و انسانی از خاورمیانه معاصر بسازند.
غفارحدادی در این کتاب نهتنها مسیر جغرافیایی سفرش را روایت میکند، بلکه مسیر درونی ذهن، احساس و مواجهههایش با جهان را نیز بادقت، صداقت و طنز خاص خود پیش میبرد.
«إلی » در ظاهر سفرنامهای درباره سفر به لبنان است، با یک نیمروز عبور کوتاه اما اثرگذار به سوریه؛ اما در باطن، آشنایی با انسانهایی است که در دل بحرانها و پیچوخمهای تاریخ، همچنان زندگی میکنند، عشق میورزند، امید میسازند و برای «خانه» معنایی متفاوت تعریف میکنند.
یکی از جذابترین بخشهای این کتاب، حضور خانواده ابویاسر و اسرا – یک خانواده فلسطینی – در روایت است: خانوادهای که قصهی کوچ، جنگ، پایداری و امیدشان در تاروپود سفرنامه جا خوش کرده و به کتاب عمقی انسانی بخشیده است. مواجهه با این خانواده و شنیدن روایتهایشان، تنها ثبت یک تجربهی فرهنگی نیست؛ بلکه تلنگری است برای خواننده تا بداند پشت هر تصویر کلیشهای از «خاورمیانه»، زندگیهای واقعی، رنجها و شادیهایی هم وجود دارد.
نثر غفارحدادی روان، گرم و صمیمی است و طنز ریزبینانهای که در سرتاسر کتاب جریان دارد، خواندن را به تجربهای لذتبخش بدل میکند. شوخطبعیهای ظریفی که در لابهلای روایتها میآیند، نهتنها از خستگی خوانش میکاهند بلکه نوعی صمیمیت و نزدیکی میان نویسنده و مخاطب ایجاد میکنند؛ گویی خواننده در کنار او قدمبهقدم در خیابانهای بیروت راه میرود، یا در مسیر منتهی به مرز سوریه، همان اضطرابها و کنجکاویها را تجربه میکند.
یکی از نکات جالب در کتاب، اشاره به پارکی به نام ایران در لبنان است؛ مکانی که نشانهای از پیوندهای فرهنگی و تاریخی میان دو ملت محسوب میشود. غفارحدادی با روایت اینگونه جزئیات، نشان میدهد چگونه سفرنامه میتواند پلی باشد میان جغرافیا و احساسی که ما نسبت به آن جغرافیا داریم. عکسهایی که لابهلای صفحات آورده شده است، خواننده را بیشتر با کتاب و موقعیت همراه میکند.
در بخشی از سفر، نویسنده از تفاوت میان امنیت و احساس امنیت سخن میگوید؛ تفاوتی که برای مسافران اغلب نادیده گرفته میشود؛ اما در کشوری مثل لبنان که سالها میان جنگ و بازسازی در رفتوآمد بوده، معنایی ملموس دارد. همین تمایز، نقطهی قوت روایت اوست: او جهان را آنگونه که هست نشان میدهد – نه اغراقشدهتر، نه رمانتیکتر – و این صداقت، مخاطب را بیشازپیش با فضا همراه میکند.
«دوست دارم بغلش کنم و بگویم ببخش که نمیفهمیم چه بر شما گذشته. ببخش که بااینکه ظاهر و قیافههایمان شبیه هم است، دریافتمان از کلمات «دشمن» و «امنیت» متفاوت است. دشمن برای منی که جنگ واقعی را یادم نمیآید، لولویی است سرخرمن که اجازه نزدیکشدن ندارد و اگر بخواهد دست از پا خطا کند، با موشکهایمان ادبش میکنیم. دشمن اما برای تو یک مفهوم واقعی است که خودش یا موشکهایش هر لحظه میتوانند بیاجازه وارد خانهتان شوند و همه چیز را نابود کنند.»
یکی دیگر از خطوط پررنگ کتاب، تفاوت میان زائر و گردشگر است. غفارحدادی با نگاهی دقیق و تأملبرانگیز نشان میدهد که سفر تنها جابهجایی از نقطهای به نقطهی دیگر نیست؛ نوع نگاه و نیت مسافر است که کیفیت سفر را شکل میدهد. زائر با قلبش سفر میکند، با جستجوی معنا و توریست با چشمهایش؛ و نویسنده، در طول کتاب بارها میان این دو شیوهی تجربهی جهان رفتوبرگشت میکند.
«فرق است بین دیدن و زیارتکردن، بین گشتن و دورش گشتن، بین توریست و زائر؛ یکی آمده ببیند و آنیکی آمده به چشم بیاید. او میخواهد برگردد و برای دیگران تعریف کند و دیگری میخواهد همان جا حرف بزند و خالی و رها برگردد. به چیزهای جدید توجه میکند و آنیکی به انس میاندیشد.»
برای بسیاری از خوانندگان، سفرنامهها در دسته کتابهای سرگرمکننده قرار میگیرند، اما تجربهی خواندن «الی» نشان میدهد که سفرنامه میتواند بسیار بیشتر از یک روایت سرگرمکننده باشد. برای کسانی که قوهی تخیل و تصویرسازی فعالی دارند، سفرنامه پلی است میان متن و جهان واقعی؛ خواننده با هر صفحه، قدمبهقدم در کوچهپسکوچهها راه میرود، بوی ادویهها و غذاهای محلی را حس میکند، رنگها و صداها را میبیند و انگار همراه نویسنده در سفر حضور دارد. «الی» دقیقاً چنین حسی را منتقل میکند: هم لذت سفر دارد، هم عمق مشاهده، هم طنز دارد و هم تأمل.
اگر به سفرنامههایی علاقهمندید که علاوه بر روایت مسیر، عمق تجربه انسانی، تاریخ، فرهنگ و شوخطبعی لطیف داشته باشند و اگر دوست دارید هنگام خواندن، در خیابانهای بیروت قدم بزنید، بوی غذای لبنانیها را حس کنید و درعینحال به معنای سفر و انسانیت فکر کنید «الی» یکی از بهترین انتخابها برای کتابخانه شماست.
کتاب «الی» در ۲۳۷ صفحه توسط نشر شهید کاظمی به چاپ رسیده است.
چند قدم جلوتر، در منتهاالیه پرتگاه، چند دکل فلزی ساختهاند. به تبعیت از جمع، از بلندترینش بالا میروم. ماکت بزرگی از حاجقاسم روی دکل میانی ایستاده. یک دستش را به حالت بیخیالی توی جیبش گذاشته و با دست دیگرش به سرزمینهای اشغالی اشاره میکند و انگار که میگوید: «الی بیتالمقدس ۲ را از اینجا شروع کنیم.»
دیدگاهتان را بنویسید