معرفی کتاب«چای نعنا»، سفر به کشور مراکش
به قلم فخری حاجی
«چای نعنا _ سفرنامه مراکش»
«منصور ضابطیان» متولد 7 آذرماه سال 1349، روزنامهنگار، مجری رادیو و تلویزیون، نویسنده و تهیهکننده است. ضابطیان از سال ۱۳۷۴ فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز و با نشریات: گزارش فیلم، حیاتنو، سینمای نو، همشهری، ایران، چهلچراغ و تهران امروز همکاری کرد. در سال ۱۳۷۸ نیز فعالیت رادیو تلویزیونی خود را آغاز نمود و با اجرای برنامههای صدبرگ، رادیو هفت و رادیو شب بیشتر شناخته شد.
در سالهای اخیر، از منصور ضابطیان سفرنامههای متعددی به چاپ رسیده است که «مارک دو پلو»، «سباستین»، «موآ» و «چای نعنا» از آن جملهاند.
در بهار سال 1396 «منصور ضابطیان» سفری را به کشور «مراکش» آغاز میکند. این کشور در قاره آفریقا کمترین فاصله را با قاره اروپا دارد و به نوعی دروازه ورود به قاره آفریقا محسوب میشود.
ضابطیان در این سفرِ حدوداً 20 روزه، بیشتر قسمتهای شمالی و مرکزی مراکش را بازدید میکند. او در این کتاب سعی کرده از مردم مراکش بگوید و ایرانیان را با فرهنگ و این کشور کمتر شناخته شده آشنا کند. کتاب وی بدلیل استفاده از تصاویر برای معرفی بیشتر و تصویرسازی ذهن مخاطب این اثر را صاحب امتیاز کرده.
تصاویر در سراسر کتاب به فراخور متن آورده شدهاند و غالباً نیز سیاهوسفید هستند. از طریق این تصاویر میتوان به تکتک موقعیتها همراه نویسنده سفر کرد.
این سفرنامه «چای نعنا_ سفرنامه مراکش» یک مقدمه و ۶ فصل دارد که به ترتیب عبارتند از: «کازابلانکا (مهتاب و عشق و دریا)»، «طَنجه (دریا به دریا)»، «شَفشَاون (خیال آبی دریا)»، «فِس (شیراز به وقت مراکش)»، «مراکش (شب بیداریهای سرخ)» و «تاریخ فشردهی مراکش.»
این اثر از انتشارات مثلت و در ۱۶۸ صفحه نگارش و تحریر شده است.
☘️ مراکش
ما در جهان تنها مردمانی هستیم که به این کشور میگوییم مراکش. مراکش در واقع نام چهارمین شهر کشور Morocco است.
☘️ مدینا و کازابلانکا
به مدینا سفر میکنیم، جایی شبیه به یک بازار با کوچههای تودرتو و بافت بسیار قدیمی.
در این شهر خوراک حلزون از غذاهای لذیذ و پرطرفدار منطقه محسوب میشود.
به نظر چِندشآور است؛ البته یاد کلهپاچه خودمان میافتم که در لیست چند غذای چندشآور دنیا اسمش را دیدم؛ ولی ما دوستش داریم و با اشتها میخوریم.
کازابلانکا (به معنای خانههای سفید)
اسم اصلی شهر که هنوز هم بعضی از قدیمیترها آن را به کار میبرند، دارالبیضاء است.
☘️ مسجد حسن ثانی
سومین مسجد بزرگ جهان بعد از مسجدالحرام در مکه و مسجدالنبی در مدینه، مسجد حسن ثانی است که در کازابلانکا در کشور مراکش قرار دارد.
این مسجد به دستور «ملکحسن» دوم ساخته شده و او اصرار داشته که مسجد بر روی آب بنا شود. برای نخستینبار خود ملکحسن در این مسجد نماز خواند.
☘️ طنجه
این شهر در دورههای مختلف دستبهدست شده. از رومنها تا خلفای عباسی. از پرتغالیها تا اسپانیاییها.
کافه معروفی دارد به نام «هافا»، با صندلیهای شکسته و نهچندان تمیز پلاستیکی و مشتریان آنجا معمولاً بهجز چای نعنا، چیز دیگری سفارش نمیدهند. این کافه یک چشمانداز بینظیر دارد، دریای مدیترانه و آسمانی پاک که برای مدتی طولانی آرامشش مشتریان را به خود جذب میکند.
حسنآقا و کباب ماهی کم نظیرش که به قول و کام نویسنده، آدم دلش میخواهد که در بهشت هم، چنین غذایی سفارش دهد
☘️ شفشاون
زیبایی شفشاون حیرتانگیز است. پر از کوچههای تودرتو که همه به رنگ آبی هستند، قدم زدن میان این کوچهها، زیر آسمان آبی برای ضابطیان احوالی دلنشین و خاطراتی بهیادماندنی ساخته.
☘️ فس
نویسنده ابتدا به بازاری میرود که مخصوص ساخت و پرداخت چرم است و بر فراز یک بلندی که مخصوص توریستهاست، قرار میگیرد تا فرایند تولید چرم را بهتر تماشا کند.
آفریقا را پیش از این به سرزمین مردمان سیاه چرده و جنگلهای انبوه تصور میکردم.
البته وصفی که از چند آشنای سفرکرده به آفریقا شنیده بودم با آنچه نویسنده این سفرنامه از مراکش و خطههای دیگر شرح میداد، متفاوت بود.
از نگاه نویسنده شهر مراکش را میشود بارها و بارها دید. به صحرا رفت و سوار شتر شد، روی رملها دراز کشید و غلت زد. یا شاید بهتر باشد دو ساعتی از شهر دور شد و آبشار راوزوت را دید که سومین آبشار بلند آفریقاست و در چشماندازش تجین خورد. (تجین غذاییست که در ظرفهای سفالی میپزند و چیزیست بین آبگوشت و تاسکباب خودمان.) میشود حتی هیچکدام از این کارها را نکرد و تنها در کوچههای مراکش قدم زد و گم شد. میشود در قهوهخانهای نشست و چای نعنا خورد.
به نظرم حس همدلانه و ارتباط انسانی قوی از متن کتاب به جان مخاطب تزریق نمیشود؛ اما «منصور ضابطیان» مراکش را سرزمین مهربانی معرفی میکند!
البته طبیعتش را خوب توصیف کرده و هوش طبیعتگرای خواننده را به وجد میآورد.
زیبا توصیف کرده که : مراکش سرزمین طلوعهای نارنجی و مخملی و غروبهای آمیخته با اذانهای برآمده از قلب، بدون بلندگوهای قلابی است. مراکش برای هرکس چیزی دارد که عاشقش شود و عاشقش بماند و در دل آرزو کند که روزی دوباره این هوا را بغل بگیرد و عاشقی کند.
از روزی که این کتاب را خواندم، چای نعنا هم برای من جزء نوشیدنیهای مطلوبم شده و گاهی در خانه به خودم سفارش میدهم.
دیدگاهتان را بنویسید