جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • پادکست
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما

ورود

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ثبت نام

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وب سایت، برای مدیریت دسترسی به حساب کاربری شما و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی ما شرح داده می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

0
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • پادکست
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • پادکست
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود

وبلاگ

بانوی فرهنگاخبارمقالاتیادداشت«بازگشت لاله‌های خونین»، در حاشیه مراسم خاک‌سپاری شهدا اصفهان

«بازگشت لاله‌های خونین»، در حاشیه مراسم خاک‌سپاری شهدا اصفهان

9 آذر 1404
ارسال شده توسط بانوی فرهنگ
یادداشت

به قلم زینب گلستانی

از جدول‌های کنار خیابان گوشه دنجی زیر سایه درخت پیدا می‌کنم و می‌نشینم و به کف خیابان خیره می‌شوم. شنیده‌ام کف خیابان‌ها اتفاق‌های مهمی را رقم می‌زنند. جمعیت قدم‌زنان می‌آیند. پیرترها کم‌طاقت‌ترند، زودتر آمده‌اند و روی نیمکت‌های چوبی نشسته‌اند. هرچه به ساعت شروع مراسم نزدیک‌تر می‌شویم، جمعیت بیشتر شده و جوان‌ها پرتعدادتر می‌شوند.به کفش‌ها خیره می‌شوم. همه اسپرت، طبی، صندل، راحتی! خبری از کفش‌های تق‌تقی و براق نیست؛ انگار آن‌ها که آمده‌اند، می‌دانند اینجا برای پریدن باید سبک‌بال بود. پیر، جوان، زن، مرد، کوچک و بزرگ همه تلفن همراه در دست فیلم‌برداری می‌کنند. پسری پرچم فلسطین را روی شانه‌هایش انداخته، چند نفری پرچم حزب‌الله دارند و مابقی پرچم میهن عزیزم ایران. در میان شلوغی جمعیت و صدای مداحی، نوزادی آرام در کالسکه‌اش خوابیده است. در بین جمعیت، مادران کالسکه‌به‌دست زیاد به چشم می‌آیند. جمعیت با دیدنشان، راه را برای مادر و نوزادش باز می‌کنند.کودکی حدودا دوساله سوار بر ماشین پلاستیکی‌اش لم داده و زحمت پازدن به خود نمی‌دهد. خیالش راحت است مادر دسته بلند ماشین را به دست دارد و او را به جلو هول می‌دهد. چشمم به مادرانی می‌افتد که تعداد چروک‌های صورتشان از سنشان بیشتر است. چادر رنگی و دمپایی‌هایشان حکایت از عجله‌شان برای رسیدن به مراسم دارد. کسی چه می‌داند؟ شاید در میان فکه، شلمچه، مجنون… گمشده‌ای دارند که هنوز برنگشته است.  شهیدان امروز همگی گمنام هستند.
شهید گمنام“گوشه کانال کمیل نشسته و مویه می‌کند. پسر جوانش همین‌جا مفقودالاثر شده است. گفتند: خب، چرا مثل بقیه خانواده شهدای مفقود الاثر آزمایش DNA نمی‌دهی؟ شاید پسرت پیدا شود.گفت: شنیده‌ام شهدای گمنام هر روز غروب مهمان خانم فاطمه الزهرا (صلی‌الله) هستند و ایشان برایشان مادری می‌کند. دلم می‌خواهد پسرم بهترین مادر دنیا را داشته باشد.” این‌ها را سخنران مراسم می‌گوید و جمعیت با صدای بلند گریه می‌کنند.
پدر یکی خرما پخش می‌کند، یکی گل‌های پرپر. کسبه محل جلوی مغازه‌هایشان ایستاده‌اند و سینه می‌زنند. خانم مانتویی سعی دارد از میان جمعیت خودش را به شهدا برساند. مردی را می‌بینم که به شیوه خاص خودش گریه می‌کند. چقدر صمیمی و دوستانه با شهدا نجوا می‌کند. نگاهش می‌کنم؛ او اتیسم دارد! پدر پیرش دستش را می‌گیرد و در میان جمعیت جلو می‌روند.
جاماندهدختری با لباس توری گلبهی به مردی با موهای جوگندمی که گوشه خیابان نشسته و دستش را جلوی چشمانش گرفته، نزدیک می‌شود و با کنجکاوی سعی دارد ببیند آن مرد چه چیزی در دستانش قایم کرده است. لبخند می‌زنم. دلم می‌خواهد به او بگویم آن مرد دنیایی از اشک و دلتنگی و جاماندگی از رفقای شهیدش را پنهان می‌کند.
مراسم رو به اتمام است و ساعت حوالی ظهر. مسیر سایه درختان را می‌گیرم و کم‌کم از گلزار خارج می‌شوم. مادری که سراسیمه به سمت گلزار می‌آید، می‌پرسد: مراسم خاک‌سپاری که تمام نشده؟! نگاهی به قطعه شهدا می‌اندازم و می‌گویم: تمام شد. نگاهم را دنبال می‌کند و می‌گوید: آخ!… آخش دل دنیا را می‌لرزاند به گمانم. آسمان ابری می‌شود.

برچسب ها: باشگاه ادبی بانوی فرهنگتشییع شهدازینب گلستانییادداشت ادبی
قبلی معرفی کتاب«چای نعنا»، سفر به کشور مراکش
بعدی «سردار جنگل»، به بهانۀ سالروز درگذشت میرزا کوچک خان

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
برچسب‌ها
آموزش داستان نویسی آموزش داستان‌نویسی آموزش نویسندگی احسان عباسلو ادبیات ادبیات داستانی اصول نویسندگی امام حسین ایده اولیه داستان باشگاه ادبی بانوی فرهنگ بانوی فرهنگ توصیف در داستان تکنیک های داستان نویسی حوزه هنری داستان داستان نویسی داستانک داستان کوتاه داستان کوچک داستان‌نویسی رمان روایت سارا عرفانی سوگواره عاشورایی ده عاشورا قصه محرم مرضیه نفری معرفی کتاب مولود توکلی ناداستان نقد نقد داستان نقد داستان کوتاه نویسنده نویسنده شو نویسندگی نویسندگی خلاق نیلوفر مالک پیرنگ داستان کتاب باز کتابخوانی کتاب خوب کتاب گردی کتابگردی
  • محبوب
  • جدید
  • دیدگاه ها
بایگانی‌ها
  • دسامبر 2025 (3)
  • نوامبر 2025 (23)
  • اکتبر 2025 (9)
  • سپتامبر 2025 (10)
  • آگوست 2025 (9)
  • جولای 2025 (18)
  • می 2025 (29)
  • آوریل 2025 (7)
  • مارس 2025 (10)
  • فوریه 2025 (31)
  • ژانویه 2025 (24)
  • دسامبر 2024 (20)
  • نوامبر 2024 (34)
  • اکتبر 2024 (7)
  • آگوست 2024 (2)
  • جولای 2024 (11)
  • ژوئن 2024 (17)
  • می 2024 (31)
  • آوریل 2024 (29)
  • مارس 2024 (37)
  • فوریه 2024 (19)
  • ژانویه 2024 (43)
  • دسامبر 2023 (34)
  • نوامبر 2023 (36)
  • اکتبر 2023 (35)
  • سپتامبر 2023 (25)
  • آگوست 2023 (32)
  • جولای 2023 (37)
  • ژوئن 2023 (19)
  • می 2023 (11)
  • آوریل 2023 (10)
  • مارس 2023 (14)
  • فوریه 2023 (17)
  • ژانویه 2023 (30)
  • دسامبر 2022 (14)
  • نوامبر 2022 (14)
  • اکتبر 2022 (15)
  • سپتامبر 2022 (20)
  • آگوست 2022 (18)
  • جولای 2022 (9)
  • ژوئن 2022 (12)
  • می 2022 (19)
  • آوریل 2022 (5)
  • مارس 2022 (3)
  • فوریه 2022 (15)
  • ژانویه 2022 (18)
  • دسامبر 2021 (15)
  • نوامبر 2021 (10)
  • اکتبر 2021 (4)
  • آگوست 2021 (3)
  • جولای 2021 (1)
  • ژوئن 2021 (2)
  • می 2021 (1)
  • آوریل 2021 (1)
  • مارس 2021 (6)
  • ژانویه 2021 (8)
  • نوامبر 2020 (1)
  • اکتبر 2020 (1)
  • آگوست 2020 (1)
  • جولای 2020 (3)
  • ژوئن 2020 (1)
  • آوریل 2020 (1)
  • فوریه 2020 (2)
  • ژانویه 2020 (2)
  • دسامبر 2019 (1)
  • نوامبر 2019 (1)
  • اکتبر 2019 (1)
  • آگوست 2019 (1)
  • جولای 2019 (1)
  • مارس 2019 (1)
  • دسامبر 2018 (1)
  • اکتبر 2018 (1)
  • جولای 2018 (1)
  • ژوئن 2018 (1)
  • مارس 2018 (1)
  • فوریه 2018 (2)
  • ژانویه 2018 (2)
  • دسامبر 2017 (1)
  • نوامبر 2017 (2)
  • اکتبر 2017 (1)
  • سپتامبر 2017 (1)
  • ژانویه 2017 (1)

باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، به منظور هم افزایی بانوان نویسنده و علاقمندان به نویسندگی توسط چند تن از بانوان نویسنده ی کشور تشکیل شد.

  • تهران، خیابان سمیه نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، دفتر بانوی فرهنگ
  • 02191088034
  • info@banooyefarhang.com
نمادها
© 1400. قالب طراحی شده توسط بانوی فرهنگ
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://www.banooyefarhang.org/?p=14218

برای تهیه کتابها از طریق راه های ارتباطی با ما تماس بگیرید. رد کردن

دسته بندی دوره ها
دوره های من
دسته بندی دوره ها

کتاب اعضای کانون

  • 50 دوره

دوره های من
برای مشاهده خریدهای خود باید وارد حساب کاربری خود شوید

Facebook Twitter Youtube Instagram Whatsapp
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.